~Я0maИtiCaA~
رَقــــ ـ ـ ـ ـص...

6 PM

             

و اکنون ديگر
ديگر چگونه يک نفر به رَقص بر خواهد خاست
و گيسوان کودکيش را
در آبهاي جاري خواهد ريخت
و سيب را که سرانجام چيده است و بوييده است
در زير پا لگد خواهد کرد؟
.

 

.
آن روز هم که دَستهاي تو ويران شد بآد مي آمد
ستاره هاي عزيز
ستاره هاي مقوايي عزيز
وقتي در آسمان، دروغ وزيدن ميگيرد
ديگر چگونه مي شود به سوره هاي رسولان سر شکسته 
پناه آورد؟ 
ما مثل مرده هاي هزاران هزار ساله به هم مي رسيم و آنگاه
خورشيد بر تباهي اجساد ما قضاوت خواهد کرد.
من سردم است
من سردم است و انگار هيچوقت گرم نخواهم شد
اي يار اي يگانه ترين يار «آن شراب مگر چند ساله بود؟»

 

 

"فُروغ فرخزآد"

 




10 / 6 / 1391برچسب:,به قَلمـِ: »смa«

کسب درآمد پاپ آپ